جدول جو
جدول جو

معنی په نسام - جستجوی لغت در جدول جو

په نسام
زمینی که آفتاب بر آن نتابد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دِهْ نِ)
دهی است از دهستان طیبی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان. واقع در 9هزارگزی جنوب خاوری قلعه رئیسی مرکز دهستان. دارای 100 تن سکنه. ساکنین از طایفۀ طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(اَشْ وَ)
که پهن کند. که عریض سازد. که با پهنا نماید و عریض جلوه دهد:
به پهنی شدی (آیینه) چهره را پهن ساز
درازیش کردی جبین دراز.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از به نظام
تصویر به نظام
به سامان
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه وسیع کند آنکه فراخ سازد، آن که عریض کند آنکه با پهنا نماید و عریض جلوه دهد: به پهنی شدی (آیینه) چهره را پهن ساز} درازیش کردی جبین دراز) (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
زمین پشت به آفتاب
فرهنگ گویش مازندرانی
غیبت کردن، سخن چینی
فرهنگ گویش مازندرانی
عصرانه
فرهنگ گویش مازندرانی
غروب شامگاه
فرهنگ گویش مازندرانی
خوراکی و تنقلات پس از شام
فرهنگ گویش مازندرانی